شهید سرلشکر خلبان عباس اکبری در سال ۱۳۳۴ در روستای «ده نو» از توابع خمین در استان مرکزی به دنیا آمد.
پس از سپری کردن دوران نوجوانی و اخذ دیپلم، علاقه وی به پرواز او را به سمت خلبانی کشاند.
به دلیل لیاقت و استعداد فراوانش، برای یادگیری دوره های عالی خلبانی عازم آمریکا شد و بعد به انگلستان رفت. وی از دانشجوهای ممتاز آن دوره بود. آمریکایی ها بیشترین ارتفاع پروازشان با اف-۴، ۳۵ هزار پا بود اما وقتی از عباس امتحان گرفته بودند، عباس تا ارتفاع پنجاه هزار پا پرواز کرده بود. همان موقع ژنرال حیرت زده آمریکایی گفته بود: « به ایرانی علم بده، ببین چطور عمل می کنه …»
خیلی از کشورها به وی پیشنهادهای کلان کرده بودند اما عباس نیت کرده بود به آسمان ایران برگردد.
از دوران جوانی خلبانی باهوش و تلاشگر بود. علاقه او به پرواز باعث شد در مأموریت های داخلی و برون مرزی فعالانه شرکت کند. در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در بین دوستان به دقت و وفای به عهد مشهور بود. در بازگشت از مأموریتی که در تاریخ۲۸/ ۴ / ۱۳۶۷ در پایان جنگ، برای عملیات در خاک عراق اعزام شده بود، هواپیمای او مورد هجوم نیروهای بعثی از زمین و هوا قرار گرفت و در نتیجه سرلشکر عباس اکبری، خلبان تیز پرواز ارتش اسلام به فیض شهادت نائل آمد.
در کنگره بزرگداشت شهدای ارتش، مدال شهادت توسط یکی از فرماندهان عالی رتبه به خانواده ایشان اهدا شد.
از خاطرات شهید
در پایگاه هوایی نوژه همدان زندگی می کردند. تقریبا هر روز مأموریت پرواز داشت. وقتی بر می گشت ظرف ها را می شست، به بچه ها می رسید. می گفت من همیشه شرمنده زحمات همسرم هستم. یک بار با بچه ها قایم باشک بازی می کرد. بچه ها نتوانستند بابایشان را پیدا کنند. انگار گم شده بود. با کمک مادر و صاحب باغ، دنبالش می گشتند که یکهو صدایش را از بالای یک درخت نارون صاف و بلند شنیدند. صاحب باغ کلی تعجب کرده بود. همان جا هم از فرصت استفاده کرد و گفت: «عباس آقا! راستش چند ساله کسی نتونسته از این درخت بالا بره و شاخ و برگ اضافی درخت رو بزنه. زحمتش گردن شما!»