او در پی اصرارهای بسیار خانواده اش در مورد ازدواج، شرط کرده بود همسری بگیرد که حضور همیشه او را در جبهه پذیرد. در حقیقت برای همیشه خود را پذیرای شهادت کرده بود.
پس از ازدواج که توفیق حضور در خدمت امام (ره) را نیز یافته بود، در حالی که فقط سه یا چهار روز از ازدواجش گذشته بود، به جبهه برگشت. در جبهه هرگاه با اعتراض همرزمانش رو به رو می شد که چرا به خانواده ات تلفن نمی زنی؟ پاسخ می داد: «چون هر وقت با خانواده تماس می گیرم، بخشی از فکر مرا که باید تماما در خدمت جنگ باشد مشغول می کنند. به همین خاطر تماس نمی گیرم تا این حالت از بین برود.»